دریا

ساخت وبلاگ
     مـا وقتـي گذشـته خود را مرور می‌کنیم متوجه مي شويم مشروب‌خواریمان سـالها قبـل ، از مـرزي کـه ديگر اراده در آن نقشي داشته باشد گذشته بود . اگر کسي هنوز در اين مورد شـکي برايش باقي مانده است ، سعي کند به مدت يک سال مشروب خوردن خود را متوقـف کند . در صورتي که الکلي واقعي بـوده و بيمـاريش پيـشرفته باشـد ، شـانس چنـداني براي موفقيت ندارد . ما در اوائل مشروب‌خواری خود گاه مي توانستيم بـه مـدت يـک سال و يا بيشتر هشيار بمانيم ، اما پس از مدتي دوباره با شدتي بيشتر آن را از سر مي گرفتيم .  با آن که ممکن است شما براي مدت چشمگيري از الکل دور بمانيـد ، امـا هنـوز ممکن است استعداد اين بيماري را در خود داشته باشيد . مـا فکـر می‌کنیم از جمـع کساني که اين کتاب برايشان جالب توجه است ، عده ی کمي قـادر باشـند بـه مـدت يـک سال از الکل دور بمانند . بعضي از آنها حتي يک روز هم نمي توانند ، امـا اکثـر آنها ممکـن است چند هفته اي دوام بياورند .          براي آن‌هایی که قادر نيستند به‌طور متعادل مشروب بخورند ، مسئله اين است کـه چگونه آن را به طور کامل کنار بگذارند . ما فرض می‌کنیم که خواننده تمایل دارد به طور کامل آن را کنار بگذارد . اینکه آیا این‌چنین شخصی قادر است بر اساس پایه‌ ای غیر روحانی آن را ترک کند ، تا حدودی به توانایی شخصیت او و اینکه تا چه حد می‌خواهد آن را کنار بگذارد بستگی دارد . اما بیش از آن، به این بستگی دارد که او تا کنون قدرت انتخاب خود برای نوشیدن را  از دست‌ داده است یا نه . بسياري از ما احساس می‌کردیم شخصيت نيرومندي داريم . اما با وجود تمايـل شديد به ترک دائمي ،   دریا...
ما را در سایت دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : i1anahide بازدید : 156 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 21:04

  رفتار ما در مورد اولين نوشـيدني ، بـسيار عجيـب و غيـر قابـل فهـم اسـت و درست مانند داستان عابر سر به هوایی است که گذر کـردن از منـاطق عبـور ممنــوعِ عــرض خيابــان را دوســت دارد و از جــا خــالي دادن در مقابــل اتومبيل هايي که با سرعت در حال حرکت هستند لـذت مـي بـرد . این فرد بـر خـلاف هشدارهاي دوستانه اي که در اين مورد به او داده شده است ، سال ها بـه ايـن تفريح ادامه مي دهد . تا اينجا شما ممکن اسـت برچـسب حماقـت بـه او بزنيـد ، احمقي که ايده هـاي ديوانـه واري بـراي تفـريح دارد . امـا پـس از مـدتي بخـت از او برمي گردد و چند بار پشت سرهم تصادف می‌کند و زخم هاي مختصري برمـي دارد . انتظار شما اين است که اگر او حالت معمولی داشته باشد بايد همين جا به کارش خاتمه دهـد  . لـيکن دوباره اين عمل را تکرار می‌کند و اين بار جمجمه اش مي شکند .   درست يک هفته بعـد از ترخيص از بيمارستان با يک ماشـين يـدک کـش پـر سـرعت تـصادف می‌کند و دستش مي شکند . مي گويد تصميم گرفته است که براي هميشه تفريح عبور از عـرض خيابان را به کنار بگذارد ، اما ظرف چند هفته بعد ، دو پايش به همين ترتيب مـي شـکند .          او در طول سال هائي که به اين عمل ادامه مي دهد بارها عهد و پيمان مي بندد که مراقـب باشد و يا به‌طور کلي ديگر پايش را به خيابان نگذارد ، اما موفق نمي شود و  بالاخره شغل و همسر خود را از دست مي دهد و زندگيش بـه افتـضاح کـشيده مـي شـود . او تمام کوشش خود را بکار مي برد که فکر ايـن تفـريح را از فکـر خـود بيـرون کنـد و  مدتي نيز خود را در يک آسايشگاه رواني بستري می‌کند تا بلکـه باعـث دگرگـونيش شود ، ا دریا...
ما را در سایت دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : i1anahide بازدید : 159 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 21:04

+18مردی توی کوپه قطار با يک خانم غريبه همسفر بود، شب خانم ميره تخت بالايی ميخوابه و مرده تخت پاييني.. نصف شب خانم ميگه: سردمه، کاش شما ميتونستي ميرفتي از مأمور قطار برام پتو ميگرفتي! مرد ميگه: ميخواي امشب فرض کنيم زن و شوهر هستيم تا هر دوتامون گرم شيم؟!خانم که همچين بگي نگي از این پيشنهاد بدش نيومده بوده ميگه: باشه حاضرم! مرد ميگه: پس پاشو خودت برو پتو بگير، براي منم يه چايي بيار...                                       دریا...
ما را در سایت دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : i1anahide بازدید : 156 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 21:04